تیم المپیک ایران؛ حذف شده پیش از شروع مسابقات
در روزی که کره جنوبی با ناباوری و با تمام توان روبهروی ازبکستان ایستاد و نتیجه دلخواه تیم امید ایران را رقم زد، هیچ معجزهای در کار نبود تا حسرت صعود به المپیک، ادامهدار باشد.
به گزارش ایلنا، حالا که سومین بازی ایران هم تمام شد و مثل 8 دوره قبلی، با ناکامی رقابتهای گزینشی المپیک را ترک کردیم، با اطمینان بیشتری میتوان گفت که اشتباه کادر فنی در مهره چینی، چه لطمه بزرگی به تیم امید وارد کرد.
حمید استیلی که در دو بازی ابتدایی علاقه مفرطی به استفاده از بازیکنان در پستهای غیرتخصصی داشت، در آخرین بازی مرحله گروهی بخشی از اشتباهاتش را اصلاح کرد و با منتقل کردن امید نورافکن از خط دفاعی به مرکز خط میانی، بخشی از مشکلات تیم را از بین برد. بیرون گذاشتن محمد محبی ملیپوش و مهدی قائدی، ستاره این روزهای لیگ، تصمیم شجاعانه استیلی در این بازی بود و جالب اینکه لااقل در ساختن موقعیت و ایجاد خطر روی دروازه حریف، موفقتر از دو بازی قبلی بودیم اما استرس و عجلهای که از دقیقه اول در حرکات ملیپوشان امید دیده میشد، مانع از آن میشد که موقعیتهای عالی تیم امید تبدیل به گل شود.
این را نمیتوان کتمان کرد که نسل فعلی تیم ملی امید به جز چند چهره انگشتشمار، استعدادهای بزرگی نیستند اما تلفیقی از ترس و استراتژی نادرستی که از روی نیمکت به درون زمین منتقل میشد، عامل مهمی در ناکامی این تیم بود. در واقع از روزی که عذر کرانچار را از تیم ملی امید خواستند، پروژه حذف تیم ملی کلید خورد. تیم ملی امید، تیمی است که هم فدراسیون و هم کمیته ملی المپیک قاعدتاً باید حساسیت ویژهای روی آن داشته باشند اما در این دوره، امیدهایی که میتوانستند رویای المپیک را تحقق بخشند به حمید استیلی سپرده شدند. یک مربی عموماً ناموفق که در تیمهای استیلآذین، شاهین بوشهر، پرسپولیس، راهآهن و ملوان، هیچ سابقه روشنی در مربیگری نداشت و از آخرین حضور او روی نیمکت یک تیم (به عنوان سرمربی) 4 سال گذشته بود!
از المپیک 2020 که گذشت، اگر روی همین ریلی که سالهاست قرار داریم باز هم ادامه دهیم، چهار سال دیگر همین موقعها برای حذف تیم ملی امید در مسابقات مقدماتی المپیک 2024 افسوس خواهیم خورد. در فوتبال ایران، هنوز سرمایهگذاری روی فوتبال پایه، توجه به تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و امید، بیشتر شبیه یک کار لوکس و تشریفاتی است که کسی حاضر نیست برای آن انرژی بگذارد. اگر بخواهیم همچنان همان نگاه کهنه و منسوخ را دنبال کنیم، باز هم افسوس تکراری این سالها را تکرار خواهیم کرد.